سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دست نوشته های من در رستوران ملایری


ساعت 8:7 عصر شنبه 85/8/6

سلام سلامی به گرمای دل عارفان که بهار دلشان پائیز است من برگشتم این بار نه با

غم نه بار غصه بلکه با امید به فردا


آمده ام تا باز بنویسم این بار میخواهم از خانوادهایی بنویسم که دست به دست هم دادن

و یک محیط کاری خوب و جالب را

ایجاد کرده اند تو این مدت میخوام از دوستانی براتون بگم که دنیای اطرافشون ثانیه

هاشون برای خود من تجربه بوده از فردا یکی یکی بهتون معرفیشون میکنم

اما در این میان دیگر دست نوشته های شبانه ام را نمیسوزانم بلکه انها را در اینجا

برای شما دوستای خوبم به یادگار میگذارم


امید وارم حرفهای که میزنم باعث ناراحتی شما عزیزان نشود اگر جکی خاطره ای خنده دار هم

تعریف شد تنها به خاطر خندوندن شما


همراهان همیشگی هستش


¤ نویسنده: مانی آسمانی

نوشته های دیگران ( )

3 لیست کل یادداشت های این وبلاگ

خانه
وررود به مدیریت
پست الکترونیک
مشخصات من
 RSS 

:: بازدید امروز ::
2
:: بازدید دیروز ::
1
:: کل بازدیدها ::
6307

:: درباره من ::

دست نوشته های من در رستوران ملایری

مانی آسمانی
بلبل به سر چشمه چه کار آمده ای؟؟؟؟؟ تشنه شده ای....یا به شکار آمده ای؟؟؟؟؟ نه تشنه شدم... نه به شکار آمده ام عاشق شدم و به دیدن یار آمده ام ! با سلام

:: لینک به وبلاگ ::

دست نوشته های من در رستوران ملایری

:: آرشیو ::

سلام
پاییز 1385

:: اوقات شرعی ::

:: لینک دوستان من::

بار دیگر,تولدی دوباره
1 آرزو

::وضعیت من در یاهو ::

یــــاهـو

:: خبرنامه وبلاگ ::