سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دست نوشته های من در رستوران ملایری


ساعت 9:56 عصر چهارشنبه 85/8/17

شبی از پشت یک تنهایی نمناک و بارانی

تو را با لهجه گلهای نیلوفر صدا کردم

تمام شب برای با طراوت ماندن باغ قشنگ ارزوهایت دعا کردم

و تودر پاسخ ابی ترین موج تمنای دلم گفتی:

دلم حیران وسرگردان چشمهایی است رویایی

ومن تنها برای با طراوت ماندن ان چشم رویایی    دعا کردم                    

                 
.................................

غمی نشسته در شبم مرا رها نمی کند نگاه کن که با دلم چه کارها نمیکند

تمام خلوت مرا شکسته حجم خستگی چگونه دستهای تو مرا دعا نمیکند

ببین کنار لحظه ها تن شکسته مرا بیا که بی تو غم مرا ز خود جدا نمی کند

قسم به خلوت دل و ترانه های خسته ام کسی در خیال را به جز تو وا نمی کند

.............................

و اما سخن آخر:

 

همیشه به یاد داشته باش

تا به فراموشی بسپاری

آنچه را که اندوهگینت می سازد


اما...

هرگز فراموش نکن

به یاد داشته باشی

آنچه را که شادمانت می سازد... 


 در دجه اول باید تشکر کنم از شعر های زیبات و در درجه بعدی برات دعا میکنم تا بتونی به اون چیزی که میخواهی برسی


¤ نویسنده: مانی آسمانی

نوشته های دیگران ( )

3 لیست کل یادداشت های این وبلاگ

خانه
وررود به مدیریت
پست الکترونیک
مشخصات من
 RSS 

:: بازدید امروز ::
0
:: بازدید دیروز ::
1
:: کل بازدیدها ::
6305

:: درباره من ::

دست نوشته های من در رستوران ملایری

مانی آسمانی
بلبل به سر چشمه چه کار آمده ای؟؟؟؟؟ تشنه شده ای....یا به شکار آمده ای؟؟؟؟؟ نه تشنه شدم... نه به شکار آمده ام عاشق شدم و به دیدن یار آمده ام ! با سلام

:: لینک به وبلاگ ::

دست نوشته های من در رستوران ملایری

:: آرشیو ::

سلام
پاییز 1385

:: اوقات شرعی ::

:: لینک دوستان من::

بار دیگر,تولدی دوباره
1 آرزو

::وضعیت من در یاهو ::

یــــاهـو

:: خبرنامه وبلاگ ::